-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 آذرماه سال 1389 14:23
... :حالا منم به جرات همانکه رسید ضجه به روایت امروز پر از امید گاهی به وازه میشود اعتماد کرد آنام یاس رو نگیر مریم گل سپید
-
من ملخ
دوشنبه 29 آذرماه سال 1389 13:37
... پر باز کرده ها به نیت پرنده شدن یک شب برای بال ملخ ها دعا کنید. : اما ملخ سرش که نمیشود دیوار کوتاه بیاید یا نه جست میزند پرنده نمیشود ریشه بخورد چرنده...
-
وینسنس پتیاره میکند
شنبه 12 تیرماه سال 1389 16:50
ایکاش مرد بود آنجا نشسته بود آنجا به ساعت جنینی که نمرده بود تفلک به لحظه پرواز اعتماد کرد آنجا خلیج وقت داشت هنوز آری نگشته بود آسیه عاصیه هنوز بد جور ورپریده سر و گوشش جنبیدنی شده از ساعت سه رفته تا کوچه بی غیرت شده پریدم ازخواب ... بله بله دقیقا ۱۴ سال گذشته بود این نقطه که ذوب میکنی جیز میشود به جیب آب این مادر من...
-
کبوتر بچه بودم مادرم...
شنبه 18 اردیبهشتماه سال 1389 18:35
اول پرنده بود با بالهای سیاه با مقصدی که برای آسمان مهم نبود . دوم پدرم تیز همان لوی تیو وقتی پلاس میشد خوب گرفته بود ازش . سوم یه ذره ای کجن تیغار ساکت گپو حالی که جاش توی حال نیست درش بیار هیله مواظب پات نخارد قد بی تفاوت اتو. ( خارد دوباره معنی شود تقلای دستهای ما با زحمت زیاد زیر حصاری پتو ) آخر شبیه ممتونه چشمای...
-
پیچش را که باز میکنی سرفه میکند
چهارشنبه 23 دیماه سال 1388 13:08
پیچش را که باز میکنی سرفه میکند اهه...اهه...اهه... امروز هم روزنامه قورت داده است با یک کمی نمک من فکر میکنم دهان که باز میکند مشتی گلوی خاطره اش را نشانه رفته است دیروز یک ترانه بندری گذاشت امروز پریدن در آب را خنده کرده است نقطه. خاموش میکنم و از پریز میکشم حالش کمی بد است کبود میشود این سل گرفته کی خوب میشود؟ یک...
-
زمستان
شنبه 28 آذرماه سال 1388 09:52
زمستان است وسرما پ یکر هر رهگذر راسخت در آغوشی گرفته ه وس بازی چموش است این زمستان چنان مستانه میبوسد تن گرمت که از هرم نفسهایش ٬ تمام پیکرت یکباره میلرزد. هوس بازی چموش است این زمستان... : سرما برای استخوان اگرچه فاجعست ٬ اما به گوش ها سیلی اشتیاق میزند.
-
دختر کشمیری
پنجشنبه 19 آذرماه سال 1388 10:41
قانون نمازهای یومیه ات چه سخت بود تنها به سجاده ی دماوند سجده میزدی خط های کتابی که گنو سرش نشد با آیه هائی از ( جدید به اتفاق ) معنی شده ( می در آیت شد )٬چه شد؟ هم وزن شعر تو که تفسیر نداشت گاهی دهن کجی به جمله وحرف بود قانون نمازهای یومیه ات که سخت بود. حالا بگو مسح برف را تا کجا میشود کشید ؟ یعنی به کله عباس های...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 آذرماه سال 1388 10:11
ا ین صفحه عزا دار شده حال ندارد
-
به مناسبت جشن تکه تکه کردن عاطفه ها
پنجشنبه 9 مهرماه سال 1388 16:27
این عاطفه دوباره قسمت که می شود لبخند دارم و نوبت که می شود من توی صف نمی روم بی خیال عمو این پاپتی شدن عادت که می شود... از هندسه شرم کن ٬ به ضریب نان نمی شود از گرسنه باج زندگی گرفت.
-
ضرغام
سهشنبه 24 شهریورماه سال 1388 18:19
شهریور پارسال پیامبر از بین ما رفته بود ، این شعر تکراری دلیلش همین یه نکته بود . ضرغام کوچه ای بود که همه ی خانه ها به او ربط داشت پاهای سرکشی که آرام نمی گرفت با ردپائی که از سر کفش ها بیرون پرید. تنها کسی که توی جنگ های صلیبی نمرده بود ضرغام بود ، که به اندازه ی حجم یک سیب دست داشت میگفت : خواب دیده ام که با یک کبو...
-
خسته شو از خودت ، که همیشه ناراحتی
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1388 19:17
موسی بندری : بروید بستنی بفروشید آه ای پیامبر اوللعزم ،موسی فرستاده ی خدا این قوم را رها کن که بندری شاعرنمیشود ما گوساله پرستان، ِ بافهم یونجه ای ، از لا به لای مزرعه تو، یک خط بر نکرده ایم. این آیه های تو تکراری است جرجیس پشت من شکسته بود شیطان شده ایم ما ، شرمنده ، به آدم سجده نمکنیم . جناب استاد ، به کرات فرموده...
-
از من که عاشق نمیشوم بخور!
شنبه 14 شهریورماه سال 1388 17:21
...وعشق واژه ایست که خداوند آن را آفریده ی شهنازی هم خوب نفهمیده بود ، ورنه چاکه نمیزد که سیزده سالگیم را توی آشپزخانه اش تکه تکه کند . از بچه هوری که با سیلی توی ماهی تابه ات سرخ میشود از یقه / پیراهن پرسپولیسی که سه فصل است توی لیگ هیچ پخی نشد / در آورده که هیچ / میخواهد برگردد تو رو خدا / ته دریا / لیدر استقلال نه...
-
آلوده شدم به تو
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 18:56
عکاس : غلامرضا محسن پور از لابلای تو که آب شدی زیر پای من من شسته نمیشود و باز ضجه میزنم از وقتی توی خیس جمعه به نکاح علف درآمدی این چاله برای من آب ندارد و برای تو نان نمیشود عکاس : غلامرضا محسن پور
-
آرمات شعر
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 18:13
به جهنم ِ این بندرعباس! این زمین هم نمی خواهد به این منوال بچرخد، نچرخد به جهنّم این بندر عباس! می توانم من مورچه ی توی سایه ی خودم از گرما علفی بگیرم روی این شهر زمین هر طرف می خواهد بدود! از هرمز قلعه ی پرغالی ها سوراخ دندان هایم در ساروج های زیر دریا کنده شد تا رسیدیم به این جا که درست بغل طعم گوش سّید مظفر است...
-
خاکروبه
پنجشنبه 5 شهریورماه سال 1388 23:12
... وقتی که صبح ، تازه صلاة ظهر از خواب پرید مرغ سحر قصه اش را برای خاکروبه گفته بود... : باز خواب میفتد رمضانو ، این ضجه حرام میشود.
-
هیس
شنبه 24 مردادماه سال 1388 14:16
آرام زیر سر تخته ای به نام سیاه دستی به صورت اجازه تو چیزی نگو با خط قرمزی شکسته بود هیس . اینجا همه به احترام هیس ، هیس هیس . ناظم کلاس را که هیس میکنی ، جمعه شد ناظم کلاس خیس میشود آبرو نریز . تصویر آرواره ای که حرف نداشت با نقطه نقطه نقطه نمره ای که بیست نیست . تصویر بچه سر کلاس خورده شد جا پا معلمی که ... درشت هیس...
-
ضرب العسل
پنجشنبه 22 مردادماه سال 1388 11:44
آتش بیار معرکه همان طور که امروز دستگاه جاز یکی از عوامل اساسی موسیقی به شمار می آید ،درقرون گذشته هم دف و ضرب ابزار اولیه عمله طرب محسوب میشدند . هر جا که میرفتند آن ابزار را زیز بغل میگرفتند و بدون زحمت میبردند عاملان طرب در قدیم مرکب بودند از کمانچه کش،نی زن،ضرب گیر، دف زن، خواننده ،رقاصه و یک نفر دیگر بنام آتش...
-
آقا اجازه
سهشنبه 20 مردادماه سال 1388 11:15
تیری به سوی ما گرفت ، آقا اجازه لبهائی از نو پا گرفت ، آقا اجازه میخواست لبخندی پای انگشتش بپاشی دستی که اینجا جا گرفت ، آقا اجازه اول جوابی بودو یک نقطه نمی شد اما ندیدی ، تا گرفت ، آقا اجازه شاید به دنبال سوالی تازه میگشت بی موقع دست و پا گرفت ،آقا اجازه مردی که از آن گوشه ها شاید خبر داشت این گوشه ها تنها گرفت ،...
-
سرحدی یا بندری؟
شنبه 17 مردادماه سال 1388 19:28
بندری....... .سرحدی چند وقت پیش جاتان خالی رفته بودیم برای پر کردن اوقات خوش فراغتمان چند تا از این شهرهای اطراف را گز کنیم . البته ما هیچ وقت ندانستیم که چرا اصفهانی ها خوب گز میکنند و معمولا نتیجه اش هم به دهان همه میچسبد ولی ما بندرعباسی ها توی هر بلادی که بخواهیم گز کنیم به محض رویت همگان از ما فاصله میگیرند ، که...
-
انگشت سبابه
جمعه 16 مردادماه سال 1388 12:50
امشب دوباره سرش درد میکند انگشت سبابه ای که پا میزند به چشم من قیچی به روی خودش درو میکند حرف را گونی سر نان شبش را گره نمی زند امشب دوباره نفس که حبس میکنی امشب دوباره همان سک سکه همیشگی من را مسکن دجال پاشوره میکند یا اینکه رختخواب تا شده ای معجزه میشود قانون نیمه شب را نوشته ام این جوجه اردک زشت هم انگار راضی است...
-
ِِِپشت پاسگاه شعر
پنجشنبه 15 مردادماه سال 1388 19:51
... وقتی که صبح تازه صلاة ظهر از خواب پرید مرغ سحر قصه اش را برای خاکروبه گفته بود .
-
چاق سلامتی
پنجشنبه 15 مردادماه سال 1388 18:54
آمده ام تا تو نگاهم کنی دیر شد اما آمدیم . یعنی همتی گرد قلمبه سینا امامی و این وبلاگ را پیش کشی برایمان جفت و جور کرد (دمش گرم ) . حالا گیجی می زنم نمیدانم که باید دندانهای سینا امامی را بشمارم یا کلیدهای کیبورد را ؟؟؟ ولی در هر صورت فکرش را که می کنم می بینم اینجوری بدک هم نیست که پاره آجرهای افکارت را قربال کرده یا...